شنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۸ - ۰۶:۱۹
۰ نفر

الهام اناری: سال‌ها دستیاری کارگردان‌هایی چون بهرام بیضایی، محسن مخملباف، واروژ کریم مسیحی و محمد بزرگ‌نیا انتظارهایی را از حمید‌رضا صلاحمند به‌وجود آورد که «زمانه» ساخته اولش نتوانست آنها را برآورده کند.

 نخستین نمایش فیلم در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر، در حالی که منتقدان کنجکاوانه به تماشای نخستین فیلم دستیار بیضایی نشسته بودند، نا‌امید‌کننده بود. فیلمی که با حضور گلزار، هدیه تهرانی و گلشیفته فراهانی در گیشه هم به توفیق نرسید تا شکست صلاحمند در نخستین گام مستقل‌‌اش در سینما، تکمیل شود؛ شاید به همین دلیل بود که فاصله‌ای 7 ساله میان فیلم اول و دوم او افتاد. «نیش زنبور» که این روزها روی پرده سینماهاست هیچ ارتباطی به زمانه ندارد. برخلاف جدیت فیلم اول که با پرداخت خامدستانه فیلمساز، به کمدی ناخواسته تبدیل شده بود، ‌نیش زنبور فیلمی‌ است خوش پرداخت و حرفه‌ای که بر خلاف کمدی‌های متداول این سال‌‌ها، برای فتح گیشه تن به ابتذال نداده است.

در شرایطی که اغلب فیلمسازان در رویکرد به سینمای کمدی، راهی جز همراهی با سلیقه‌های سخیف و سهل‌پسند را جست‌وجو نمی‌‌کنند، ساخته شدن فیلم‌هایی چون نیش زنبور را باید به فال نیک گرفت.

  • چرا بعد از فیلم اولتان (زمانه) مدت زیادی از سینما دور بودید؟

دلیل این طولانی شدن زمان، ناموفق بودن فیلم زمانه بود که در درجه اول به دلایل شخصی و در وهله بعدی به‌دلیل اشکالات در تولید، این اتفاق افتاد. این فیلم از سوی منتقدین و تماشاگران با استقبال خوبی مواجه نشد. سینما هم مقوله پیچیده‌ای است که متقاضی زیاد دارد. برای برگشتن یک کارگردان به چرخه کار، با وجود تمام سوابق، به زمان نیاز داریم و فرصت اشتباه دوباره را نداریم. من چون کار دیگری بلد نبودم در این مدت، فیلم مستند تبلیغاتی ساختم و روی سناریوهای مختلف کار کردم، تا اینکه به‌ناچار از یک در دیگر که همین سینمای کمدی باشد وارد این محدوده شدم. فیلم زمانه فیلمی نسبتا جدی بود ولی نیش زنبور یک فیلم کمدی است.

  • آیا ساخت فیلم کمدی را با‌ارزش نمی‌دانید که از واژه ناچار استفاده می‌کنید؟

نه این طور نیست اما در سینمای ایران معمولا با فیلم کمدی ساده‌‌انگارانه برخورد می‌شود و از طرفی با فیلم جدی، جدی برخورد می‌شود. فیلم جدی ظاهرا قرار است حاوی پیام باشد چون موضوع اجتماعی دارد، نقد و بررسی می‌شود و نگاه جدی‌تری به آن می‌شود اما در کمدی متأسفانه از کارگردان گرفته تا بازیگر، تهیه‌کننده، تماشاگر و کلاً همه چیز، مقولاتی ساده و سردستی تصور می‌شوند. این مسئله در سینمای ایران جا افتاده است.

در سینمای جدی برآورد زمانی هم متفاوت از سینمای کمدی است. سناریوی یک فیلم جدی تا 2 ماه هم وقت نوشتن دارد ولی سناریوی یک فیلم کمدی باید حداکثر در یک ماه نوشته شود، چون ساده است، هدف خنداندن تماشاگر است و ابزار کار مشخص است. تصور این است که یک تعداد کمدین تلویزیونی، یک سری دکوپاژ و کار فنی و فرمولیزه شده از قبل و یک سری نور تخت و دوربین ثابت، تمام آن چیزی است که فیلم کمدی را تشکیل می‌دهد. وجه سرگرم‌کننده و خنده دار را هم دست کمدین تلویزیونی می‌دهیم و بقیه را به هم می‌چسبانیم. اما در نیش زنبور ما به همراه تهیه‌‌کننده تصمیم گرفتیم نگاه متفاوتی داشته باشیم.

  • این نگاه متفاوت را از کجا وارد کار کردید؟

ابتدا با انتخاب بازیگر؛ مثلا تصمیم گرفتیم از هنرپیشه‌های روتین کمدی استفاده نکنیم. البته من به بسیاری از بازیگران طنز تلویزیونی علاقه‌مندم و نوع بازی‌شان را می‌پسندم اما ما تعدادی بازیگر را به‌صورت جدی وارد کار طنز کردیم. حضور رضا کیانیان، مریلا زارعی، پوراندخت مهیمن، ملکه رنجبر و... از این نگاه نشأت گرفته است. تهیه‌کننده هم کمک کرد تا چارچوب کلی کار و گروه پشت صحنه متفاوت از فیلم‌های معمول کمدی شکل بگیرد.

  • این تفاوت در بخش فنی کار هم به چشم می‌خورد. علاوه بر اینکه فیلم شما مراحل فنی را به سرعت طی کرد و به اکران رسید.

بله، در بخش فنی از لحظه پیش تولید تا زمان اکران همه چیز برنامه‌ریزی شده بود. از آنجایی که من سابقه برنامه‌ریزی و دستیاری تعدادی از کارگردانان مطرح سینما را داشتم؛ به این بخش توجه ویژه‌ای نشان دادم و تهیه‌کننده به من اعتماد کرد؛ یعنی برنامه‌ریزی ما ذهنی نبود. یکی از مشکلات سینمای ایران از دست رفتن زمان در هنگام تدارک و تهیه است که نگاه جدی به آن نداریم. قرار نیست ما دوربین را سر جایش بگذاریم و همه چیز فراهم شود. نیش زنبور با سناریوی آماده که چندین بار هم بازنویسی شد جلوی دوربین رفت.

  • ظاهرا طرح اولیه فیلمنامه متعلق به رضا کیانیان بود. آیا این مسئله باعث حضور او در فیلم شد؟ ضمن اینکه استفاده از بازیگری مثل او در یک نقش طنز، نشان از نوعی جسارت هم از سوی شما و هم خود این بازیگر داشت.

بله، البته اینکه طرح متعلق به ایشان بود را من مدت‌ها از زمانی که وارد پروسه تولید شدم خبر نداشتم. من پیش از این با رضا کیانیان سابقه همکاری نداشتم اما به لحاظ شخصیت و کار، مطمئن بودم اگر ایشان اراده کند و بخواهد، از عهده نقش برمی‌آید. مهم بود که او ارتباط خوبی با سناریو برقرار کند و این اتفاق افتاد؛ یعنی در بحث و تبادل نظر ایرادهای سناریو رفع شد و به نتایجی رسیدیم که مفید بود. با توجه به اینکه نوع نگاهش به کار این بود که سینمای کمدی ما سردستی نخواهد بود مطمئن بودیم که حاصل کار، مبتذل و سطحی نخواهد شد. متأسفانه فیلمسازان ما تماشاگران را بد عادت کرده‌اند.

  • یعنی به‌نظر شما فیلم‌های سینمای ایران اغلب سطحی و مبتذل هستند؟

نه این طور نیست. فیلمسازان ما حد وسط را رعایت نمی‌کنند. فیلم‌های ما یا به‌شدت ساده‌پسندند یا به‌شدت سخت پسند. برخی سینماگران فیلم‌هایی را می‌پسندند که با تماشاگر عام ارتباط برقرار نمی‌کند، حتی فیلمی ممکن است بیانش الکن باشد. این تماشاگر حتی به این فیلم‌ها انتقاد هم نمی‌کند. فیلمساز بزرگ این مملکت هم ممکن است فیلم خوب یا بد بسازد. تماشاگر کار فیلم‌سازی را که دوست دارد نقد نمی‌کند؛ یعنی چشم بسته فیلم را دوست دارد. ما هم در دوران دانشجویی همین طور بودیم. من فیلمی از آقای رهنما دیدم، آن را نفهمیدم ولی در نهایت کف زدم آخر سر هم فهمیدیم که پرده 2 و 3 فیلم با هم جابه‌جا شده بود.

ما باید تماشاگر را در حد وسط نگه داریم. ما یک منحنی نرم از تماشاگر می‌خواهیم و وظیفه فیلم‌ساز این است که این سلیقه را به تماشاگر برگرداند. تماشاگر ما فیلم می‌خواهد، اما نباید نیاز تماشاگر با خواست او تداخل پیدا کند.تماشاگر فیلم ساده را هم می‌بیند چون سینما جزو محدود سرگرمی‌های خانواده‌هاست.

  • در کنار کیانیان، شما از زوج رضا عطاران و مریلا زارعی استفاده کردید؛ زوجی که اخیرا در کمدی «خروس جنگی» نسبتا موفق بودند.

بله، ‌«خروس جنگی» فیلم موفقی بود اما انتخاب عطاران و زارعی، براساس توانایی‌هایشان بود. رضا در نیش زنبور یک مرد عامی و از نظر فرهنگی متعلق به طبقه فرودست است. عطاران به خوبی توانست از عهده این نقش بربیاید. یک بحثی مبنی بر اینکه عطاران در فیلم‌هایی که بازی می‌کند خودش است وجود دارد. در حالی که این طور نیست او آنقدر خوب با نقش ارتباط برقرار می‌کند و راحت بازی می‌کند که این تصور به‌وجود می‌آید.
در کنار او اسد را با بازی رضا کیانیان داریم که خوش تیپ و خوش استیل است. از سویی دیگر مریلا زارعی با بازی در نقش افسانه به خوبی توانست فارغ از تمام نقش‌هایش در قالب یک زن با شخصیت از طبقه متمول خوب ظاهر شود. ضمن اینکه قرار نبود نقش افسانه طنز باشد چون نمی‌خواستیم پایان ماجرا لو برود. تقابل بازی طنز اسد و رضا با افسانه، در نهایت ترکیب خوبی را به‌وجود آورد.

  • آیا بازیگران در بداهه پردازی در ادای دیالوگ‌ها آزاد بودند؟ چند در صد از دیالوگ‌ها براساس بداهه شکل گرفته است؟

نه. ما قبل از هر صحنه یک نشست چند نفره داشتیم و دیالوگ‌های اضافی را حذف می‌کردیم و بازیگران سر صحنه تقریبا چیزی به دیالوگ‌ها اضافه نمی‌کردند. درست است که بازیگری مثل عطاران بداهه دارد ولی در این فیلم به‌شدت با گروه هماهنگ بود. سینمای من به‌شدت فنی و تکنیکی است و همه چیز طبق اصول و زمان‌بندی خود انجام می‌شود. بازیگر من در صحنه رها نیست. عطاران چون خودش شم کارگردانی دارد و کارگردان خوبی است، از این نظر کاملا هماهنگ بود. بازیگران هر کدام پیشنهادهایی می‌دادند که تعدادی از آنها قبول یا رد می‌شد اما در نهایت خواست کارگردان اجرا می‌شد.

  • به‌نظر می‌رسد نیش زنبور با برداشت آزاد از روی نمونه‌های خارجی ساخته شده است؟ در ایامی که فیلم اکران شده از فیلم‌هایی نام برده می‌شود که داستان‌های مشابه فیلم شما دارند.

این سؤال را باید از رضا کیانیان- که طرح اولیه متعلق به اوست- و سروش صحت بپرسید؛ اما طبیعی است که فیلم، مشابه فیلم‌های دیگری باشد. تا به امروز از فیلم‌های «بلوف»، «نیش»، «کلاهبردار» و حتی فیلم ایرانی «نقاب» اسم برده شده، اما اینها اصلا مهم نیست چون نمی‌توان گفت «نیش زنبور» تکرار آن فیلم‌هاست. حتی یک پلان این فیلم تقلید نیست.

  • موضوع نیش زنبور، اغفال پیرزن‌های متمول توسط یک مرد شیاد است که به‌خودی خود این قابلیت را دارد که در محدوده خط قرمزها قرار بگیرد. با توجه به اینکه شوخی‌های فیلم هم اغلب کلامی بود، چطور از خط قرمزها فاصله گرفتید؟

این خط قرمزها را ما خود به‌وجود می‌آوریم. شوخی از نوع سخیف و شنیع آن بد است اما به قول جمال‌زاده فارسی شکر است. در شعرهای کلاسیک ایرانی این جنس شوخی خوب همیشه بوده است؛ از هجویات سعدی گرفته تا شعرهای ایرج میرزا و عبید زاکانی و... . شوخی در حدی که به کنایات فارسی نزدیک باشد خوب است. ما حتی با رعایت خط قرمزها شوخی‌های سیاسی هم در فیلم داریم. وقتی از شوخی سخیف فاصله می‌گیریم هیچ اتفاقی نمی‌افتد. ما جهت‌گیری نکردیم، بی‌حرمتی نکردیم و فیلم طنزی که بار اجتماعی دارد ساختیم. خود سیاست هم یک نوع طنز است.

  • فیلم در نیمه اول ریتم خوبی دارد اما از زمانی که رضا و اسد وارد خانه افسانه می‌شوند، ریتم فیلم از دست می‌رود و برخی صحنه‌ها خسته‌کننده و کشدار می‌شود. قبول دارید که نیمه دوم فیلم جذابیت نیمه اول را ندارد.

شاید حق با شما باشد اما این مسئله به نوع نگاه من برمی‌گردد. من می‌خواستم شخصیت‌ها عمق داشته باشند و به همین خاطر در فیلم می‌بینید که مثلا هر کدام از آنها را با خانواده نشان دادم. با یک نگاه ساده، شاید نیازی به خانواده نبود ولی همه شخصیت‌های داستان شناسنامه دارند.

  • اما در همین خانواده‌ها هم وقتی رضا را در کنار خانواده‌‌اش می‌بینیم لحن طنز فیلم همچنان حفظ شده و روابط جذاب است، ولی رابطه اسد و دخترش نه طنز است و نه اینکه موضوع جذابی در آن مطرح می‌شود.

شخصیت اسد در این فیلم 3کاراکتر مختلف دارد؛ یکی در زندگی با دخترش که نمی‌خواهد او سر از کارش در بیاورد، یکی در مقابل افسانه و دیگری در ارتباط با پیرزن‌ها. من خواستم یک نگاه از زاویه دید مردانه به فیلم بدهم. شاید به قول شما بهتر بود در ارتباط اسد و دخترش، کمی طنز وارد داستان می‌کردیم اما من خواستم نوع ارتباطات را کمی عمیق‌تر کنم.

  •  نیش زنبور تا به امروز توانسته ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند. پیش‌بینی این استقبال را داشتید؟

مردم ما سخت‌گیر هستند ولی در عین حال با گذشت هم هستند. مردم طنز را خوب می‌شناسند و با توجه به فرهنگ غنی ایرانی، با طنازی‌هایی که از دل این فرهنگ بیرون می‌آید ارتباط خوبی برقرار می‌کنند. ما باید قدر این مردم را بدانیم. امیدوارم سینمای طنز ما به سمت و سویی برود که در آن مردم را دست کم نگیریم.

کد خبر 97631

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز